پيام دوستان
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 3:4 صبح
كيوان گيتي نژاد و
با اينکه باختم ولي مي خوام خلاف شرط عمل کنم و با باخت قطعي قولم در صورت برد را انجام دهم تا بگم آره سوختم و باختم ولي بيعت مداري که عمل و بيعت اش با هم جور نباشه نميشه به بيعت اش اعتماد کرد من را خدا نقره داغ کرد ولي ما نوکرشيم شکر نعمت نعمت ات افزون کن کفر نعمت هر آنچه گرفته بيشتر مي گيره هرچند چيزي نمانده که نگرفته باشه ولي ما اينجور تصور مي کنيم که داده توهم اينجوري هم بد نيست
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 3:1 صبح
كيوان گيتي نژاد و
ديروز 3:0 صبح
مي تونه شهادت باشه بيايم خودمون گول نزنيم با هم صادق باشيم اگه مي خوايم همه اونچه بر ما پوشيده نيست که چه بوده و به کجا رسيد انسانيت را از دست نده بدونيم حالا که همه چي از دست رفت و بازي به حمدالله پايان يافت آيا براي صيانت از شرف و آبروي يک حيدري اهدا شهادتي دلخواه او براي کسي که مردانه آمد و مردانه هم پذيرفت تقدير را بياييم باشرف عمل کنيم لااقل شهادت را از او نگيريم
انديشه نگار
103/2/21
دلتنگي از اين بدتر که اي کاش روز اول مي دانستانم که تلاش هايم براي بازيافتن شغل و کار و آبروم بي ارزش است اي کاش مي دانستيد مفت خور لقب گرفتن چه معنا مي دهد اي کاش مي دانستم پايان اين بازي شکست است و اي کاش آنقدر معرفت وجود داشت اگر شهادت و جبهه ام خوابي خسته کننده است رخت برگيرم و بخ سرنوشت بي انديشم من خسته از اين نيستم که نه بشنوم من از اين خسته ام که چرا دستم در آهک است و بازيچه شدن رسم
جمعي از آيت قصه است ديگر نمي توانم بگويم جواب داده اند و فردا اعلام پي کنند از اينکه مي گويي دنبال نخود سياه نگردد بالله خوشحالم که مي خواهم کارم يکسره شود و از اين بلاتکليفي راحت شوم
من بايد به اين فکر کنم که دوستان شما همه سرکاري هستيد و خونه زندگي خودتون داريد اگر سرنوشتم و بفهم ام قبول کنم به ف رض 6 سال سرنوشت ميله را مي پذيرم بعد آن به ناچار حال که همه نبودنم را مي خواهند شايد در جاي دگر بتوانم بجاي اينکه در کشورم يک علاف تازه رسيده از بند زندان شوم در آنجا خدمتي ارزنده به خانواده ام کنم شايد اصلا تقدير همين است که الان تازه فهميدم قصدم همين بود که
كيوان گيتي نژاد و
103/2/17
زيبا آمدي زيباتر از راه به درم کردي کجايي اي محبوب زيبا غزل هايت برايم پر از خاطره هاي آن شب زيباست که از روي پل صرف اش مي کني اما من به يک وعده دراز از پي تنهايي مفرت تو پيدا مي کنم که اين چنين تو را در برابر يک سياه روي بي ارزش دوستدار و غزل خوان کرده است اوکي چرت و پرت گويي اش رسوا را از در بيرون مي کشد غزل خوانان را از اين برکه فراري و اما تو را از پس پرده اين عشق باارزش نمايان روزي کند
كيوان گيتي نژاد و
103/2/17
+
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً
مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي / پروردگارا سينه ي مرا گشاده دار و کار
مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشاي تا سخنان مرا بفهمند.
كيوان گيتي نژاد و
103/2/14
كيوان گيتي نژاد و
103/2/12
چقدر اونجا دلگيره و ظالم داره چقدر دلم هواي نابودي دشمن داره چقدر دلم براي روزهاي بام تهران تنگ شده چقدر باتو زندگي قشنگ و زيبا مي شه چي ميشه يار هم باشيم رفيق و جان و روح هم را در گرو عشق هم بينيم يار باشيم دلدار باشيم غم خوار و دوست رفيق بکر و دقيقا هم دم هم ت. روزهاي خوش سخت باشيم جان باشيم روح بشيم تو آسمون گم بشيم ابرا بشه محل قرارمون اونجا که نامردي شروع شد آغاز مردانگي و رفاقت
اگر خدا بخواهد و اگر خداخواست و زمانه گذاشت من هم به آينده سلام دادم و آينده پاسخم داد خيلي ها بايد بگويند چرا پاسخ خوبي بدي بود چرا بايد مجازات را ببخشم جايي که آنها بخشش مرا با مجازات بي رحمانه و ظلمت غاصبانه پاسخ دادند البته بخششي که ذره اي از زجري که با رفتارشان با من نمودند را مزه کردند و فهميدند چقدر تلخ است آنجا که اگر هم مجازات را مزه کنند پاسخ ظلم را مي چشند هنوز به من که
دايا از امروز بعداز ظهر احساس مي کنم ديگر تنها نيستم ولي مي ترسم از اينکه خوابم ببره و بيدار شوم و ببينم اين کلبه تنهايي من هنوز سرد است و تاريک و توهم فروکش کرده و بايد چاره سازش را جويا شوم
كيوان گيتي نژاد و
103/2/9
+
و حسنک را سوي دار بردند و بجايگاه رسانيدند. بر مرکبي که هرگزننشسته بود نشانيدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنيد. هيچکس دست بسنگ نميکرد و همه زار ميگريستند، خاصه نشاپوريان. پس مشتي رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده.
پيام رهايي
103/2/8
+
اينک که جان به لب وَ لبِ ما به جان رسيد
اين خنجر از شماست که تا استخوان رسيد
زين آسيا شراره به هفت آسمان رسيد
“اين نوبت از کسان به شما ناکسان رسيد
نوبت ز ناکسان شما نيز بگذرد”
پيام رهايي
103/2/8
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
کلبه تنهايي*مريم*
103/2/5
10 فرد دیگر
87 فرد دیگر
+
#راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي #راشدخدايي
kjkhjkhjkh
103/2/4
كيوان گيتي نژاد و
103/1/28